معنی خط برجسته نابینایان
حل جدول
بریل
خط نابینایان
بریل
خط ویژه نابینایان
بریل
مخترع خط نابینایان
لویی بریل
مخترع فرانسوی خط نابینایان
لویی بریل
فوتبال نابینایان
گلبال
عصای نابینایان
هادیه
ورزش نابینایان
گلبال
واژه پیشنهادی
لویی بریل
اطلاعات عمومی
لغت نامه دهخدا
برجسته. [ب َ ج َ ت َ /ت ِ] (ن مف مرکب) با افراز برآمده. (ناظم الاطباء). || جسته و جهیده. || چست و چالاک. (فرهنگ فارسی معین). || مناسب و لایق. (ناظم الاطباء). خوب و پسندیده و ممتاز و عالی. (فرهنگ فارسی معین). باموقع. (ناظم الاطباء). || شخص معروف و بزرگ. ج، برجستگان. (فرهنگ فارسی معین).
فارسی به عربی
معادل ابجد
1454